۱۳۹۲ خرداد ۲۰, دوشنبه

بهار عربی ، بهار ایرانی دو سراب خاورمیانه

بخش دوم

در بخش اول این مقاله بیان کردم که چگونه سیر شدن شکم پدران ما سبب شد که در جستجوی حقوق اجتماعی و آزادی های سیاسی به چاه تحجر اسلامی و دیکتاتوری نعلین بیافتند و همان آسایشی که در زندگی روزمره داشتند و آزادی های فردی شان را از دست بدهند و حال برای ذره ای از آنچه داشتند چگونه باید جلوی دستار بندان گردن خم کنند و گدایی کنند و واضح است که این حلقه فشار هر روز تنگ تر خواهد شد و هر چه بیشتر هر آنچه که امروز دارند به مرور زمان بیشتر از دست خواهند داد. 
حال چند سالی است شاهد خیزش مردم عرب در کشورهای مختلف خاورمیانه هستیم. چیزی که امروز به نام بهار عربی می بینیم دو خصوصیت اصلی دارد:
  • اول آنکه تمام این خیزش ها در کشورهای عربی فقیر با مشکلات مالی بسیار اتفاق افتاده است و همان فرمول طلایی که اعراب گرسنه قیام خواهند کرد! ممکن است بگویید بحرین مستثنی است و این کشور کوچک نفتی و ثروتمند چرا؟ جواب واضح است : گروهی که در بحرین معترض هستند در واقع همان عربهای بحرینی شیعه هستند که حکومت سنی حاکم بر بحرین آنها را فقیر نگه داشته و از ثروتهای نفتی بی بهره هستند همانطور که اقلیت شیعه در سایر کشورهای سنی شبه جزیره عربستان فقیر نگه داشته می شوند کسانیکه به این کشورها سفر کرده اند می توانند شهادت دهند درباره حلبی آبادهای شیعه به خصوص در عربستان سعودی
  • دوم آنکه گروه های اسلام گرا از این خشم مردم به خوبی سوء استفاده کرده اند و با موج سواری وعده داده اند که اسلام پاسخ همه مشکلات آنها است در واقع عربهای گرسنه تازه انقلابی سه دهه عقب تر از پدران ایرانی ما هستند که قرار بود حکومت اسلامی برایشان آب و برق مجانی و پول نفت را به خانه هایشان بیاورد و در ضمن آخرتشان را هم بسازد و آنها را به بهشت هدایت کند! خلاصه اینکه صابون حکومت اسلامی حالا باید حسابی به تن عربهای انقلابی کشیده شود و آن موقع فریاد می زنند: قذافی ، بن علی ، مبارک و غیره کجایید که غلط کردیم همانطور که امروز پدرهای ما می گویند غلط کردیم اما واضح است که برای بسیاری از غلط کردن ها چاره نیست.  
 



ایران و افغانستان قربانی حماقت جوانان دهه 1970 و سیاست احمقانه "کمربند سبز اسلامی" جیمی کارتر شدند که می خواست با آن دکترین سراسر غلط جلوی پیشروی کمونیست را بگیرد در حالی در برابر خرس قرمز یک هیولای سیاه را بیدار کرد که قرنها خفه شده بود. قول سیاه تحجر اسلامی پس از نابود کردن ایران و افغانستان و به تبع این دو عراق و پاکستان ، تسنه خون مردم اروپا و آمریکا شد و قربانیان بسیاری نیز از آنها گرفته است.
حال باید دید این قول وحشی اسلامگرایی سلفی که از چراغ بهار عربی بیرون آمده چه عواقبی برای دنیا خواهد داشت؟ جوانان انقلابی تشنه خون و انتقام با پول سرشار قطر و عربستان در واقع جهنم زمستان عربی را برای دنیا به ارمغان خواهند آورد و ثابت خواهند کرد که واژه " بیداری اسلامی" رهبران ایران واژه صحیح بوده و نه "بهار عربی" البته من شخصا مایل هستم این پیامد را " بیداری هیولای سیاه اسلامی" بنامم. همان هیولایی که قرار بود در ایران رشد کند و به تمام جهان اسلام صادر شود اما فرهنگ غنی و قوی ایرانی محیط لازم را برای رشد هیولای اسلامی نمی توانست فراهم کند و مردم ایران خیلی زود فهمیدند که اگر این هیولا از ایران سربلند کند اولین قربانی ابدی آن مردم ایران هستند. هیولای اسلامی در ایران به دنیا آمد اما ایران جایگاه رشد آن نبود و نیست. اسلام ایرانیان اسلام عرفان و اسلام مولانایی رحمانی است. اسلام ایرانی اسلام خون و قتل و تجاوز نیست. اسلام ایرانی همانی است که یهودی و شیعه و سنی و بهایی و زرتشتی با هم و در کنار هم برادرانه زندگی می کردند. به امید آن روزی که اسلام هیولایی برای همیشه به همان بیابانهای شبه جزیره عربستان که از آن آمده است برگردد و ما ایرانیان دوباره برادرانه فارغ از عقاید و دینمان با هم زندگی کنیم . همه با هم دست به دست هم دهیم و ویرانه ای را که پدران ما با به حکومت رساندن دستار بندان به ما به ارث گذاشته اند به گلستان تبدیل کنیم و آن روز خواهد آمد.