۱۳۹۱ اسفند ۷, دوشنبه

آمیزه ای از همه چیز و هیچ چیز!

علت اینکه نام این وبلاگ را معمای سپاه پاسداران گذاشتم این است که در واقع سپاه پاسداران آمیزه ای ناهمگون از همه چیز از و در نهایت به هیچ ختم می شود. آین سازمان نظامی ، سیاسی، اقتصادی ، مافیایی و غیره مجموعه از جمع اضدادی است که برای همه حتی بانیان اولیه و گردانندگان فعلی اش به صورت یک معما و کلاف سردرگم است و به جرات می توانم بگویم هیچ کس نمی تواند تعریف درستی از این شتر گاو پلنگ ارائه کند و دقیقا بگوید که این سازمان چیست؟ دز سپاه می توانید انسانهای بسیار شریف و به معنای واقعی انسان بیابید که خودشان هم نمی دانند برای چه به عضویت در این نهاد عجیب و غریب درآمده اند و برای چه مانده اند و از طرف دیگر آدمهایی را می بینید که از انسان بودن فقط ظاهر آن را دارند و هر خوی کثیف که بتوانید در یک فرد تصور کنید در آنها وجود دارد. آدمهایی را می یابید که بسیار باهوش و تحصیل کرده هستند و از این که میان مشتی عامی زبان نفهم به معنی واقعی کار می کنند شدیدا در عذاب هستند و از سوی دیگر گروه بسیاری هستند که نه تنها عامی و بی سواد هستند بلکه از نعمت شعور و فهم کاملا بی بهره هستند گوسفنوار هر چه برایشان تععین کنند دنبال می کنند البته باید خاطر نشان کرد که تحصیل کرده های با شعوری هم هستند که برای منافع کلان خود را به گوسفندی زده اند و راه خودشان را دنبال می کنند. 
وطن پرستانی هستند که در جنگ رشادتها کرده اند و بی توقع هنوز به وطن عشق می ورزند و از سوی دیگر کسانی که نه تنها علاقه ای به این آب و خاک ندارند که چه بسا به بهایی ناچیز وطن فروشی می کنند. مذهبیونی را می توانید بیابید که ذره ای از راه دین دور نمی شوند و هر چه فرمان خدا و رسول وائمه باشد به جان دل انجام می دهند و دین فروشانی را می یابید که دین دکانی است برای منافع بی حد و حساب و رانت خواری. 
بله همه چیز هست و هیچ نیست و منظورم از اینکه می گویم هیچ نیست آن است که آنچه که باید می بود و قرار بود که باشد نیست.
حال شاید در ذهنتان این سوال ایجاد شود که چرا آن دسته که می فهمند و از باقی ماندن در این مجموعه در عذاب هستند از این سیستم خارج نمی شوند؟ جواب اینکه سپاه پاسدارن همانند یک شیر یکطرفه است به آسانی می توانید وارد شوید ولی راه خروجی وجود ندارد جز آنکه به شما اجازه خروج بدهند که البته این از موارد بسیار نادر خواهد بود. سپاه پاسداران مثل شبکه های مافایی است وارد می شوید ولی خروج شما با مرگ است یا آنکه بیرونتان کنند. دوستی داشتم که طاقتش تمام شد و خواست استعفا دهد به کارگزینی مراجعه کرد تا فرم استعفای خود را پر کند. مسئول کارگزینی به او گفت اول باید به دفتر نمایندگی ولی فقیه بروی و موافقت آنها را بیاوری بعد می توانی مراحل بعدی را ادامه دهی. دوست من به دفتر نماینده ولی فقیه که یک معمم است رفت و پس از شرح حال، حاج آقا فرمودند بسیار خوب در درخواستت بنویس که مایل نیستی دیگر سرباز امام زمان باشی و در رکاب ولی فقیه باشی و همچنین دیگر ملتزم به ولایت فقیه نیستی و غیره ... 
دوست من تازه فهمید اوضاع از چه قرار است و گفت: " حاج آقا من آمدم استعفای خودم را به دلیل مشکلات شخصی ارائه کنم نیامدم که به دست خودم حکم مرگ خودم را بنویسم و امضاء کنم!"
سوال دیگری که ممکن است به ذهن شما خواننده گرامی بیاید آن است که چرا آنهایی که انسانهای با شرفی هستند هیچ اقدامی نمی کنند و جلوی گروه فاسد و ظالم را نمی گیرند و چرا مثلا با آنکه دلشان با مردم و مصالح کشور است ساکت هستند و به مردم نمی پیوندند؟
جواب شما این است که:
اولا گروهی که انسانهای با شرف و از طبقه مردم هستند در مقایسه با شارلاتانهای سپاه در موقعیت بسیار ضعیفی هستند و از امکان انجام هیچ هیچ کار موثری برخوردار نیستند. این گروه افراد در پستهای سازمانی بسیار پایین هستند و هرگز به آنها مسئولیتی یا جایگاه فرماندهی داده نمی شود.
دوم آنکه در سپاه به ازای هر چند نفر یک جاسوس حفاظت اطلاعات و جاسوس نماینده ولی فقیه و همچنین جاسوس معاونت نیروی انسانی( پرسنلی) وجود دارد و کوچکترین حرکتی یا صدای اعتراضی در نطفه خفه می شود.
سوم سپاهیان در بین دو مرگ قرار دارند اگر زمانی جنگی یا انقلابی رخ دهد اگر فرامین فرماندهان خود را اجرا نکنند بی تردید کشته می شوند به صورتهای مختلف ( مثالش را بارها در خوراندن شربت شهادت طی مانورها یا سقوط هواپیما یا تصادفات رانندگی و غیره دیده ایم) و اگر هم بخواهند به طرف مردم بروند و یا خود را تسلیم کنند باز هم جایی برایشان نیست و احتمال کشته شدن برایشان وجود دارد، هم وطن آیا شما جایی برای پیوستن این فرزندان کشور به آغوش ملت در نظر گرفته اید؟
در نهایت آنکه طبقه میانی و طبقه پایین سپاه به شدت از مشکلات اقتصادی رنج می برند  و همیشه در برابر خانواده شان شرمسار هستند اگر حرف من را باور ندارید آخر ماه به بانک سپه و یا صندوق انصار که حقوق سپاهیان را پرداخت می کنند سری بزنید و ببیننید چگونه این افراد برای چند شاهی پول بی ارزش التماس می کنند و چطور با سیلی صورت خود را سرخ نگه می دارند بسیاری از آنها با مسافر کشی و کارگری ساده بعد از وقت اداری کمک خرجی اندکی را کسب می کنند که تازه اگر حفاظت اطلاعات بویی از شغل دومشان ببرد دمار از روزگارشان در می آورد. 
آری هم وطن حقایق بسیاری هست که اگر عمری باشد در این دفتری که گشود ه ام به تدریج خواهم آورد تا این هیولای فرانکشتاین جمهوری اسلامی را بهتر و بهتر بشناسید.

۱۳۹۱ بهمن ۲۰, جمعه

برگ اول

شاید عنوان این وبلاگ کمی غیر معمول باشد و از همه مهمتر پشت این وبلاگ چه کسی است؟ خوب در این پست سعی می کنم به هر دو سئوال کوتاه و مختصر جواب دهم.
اول اینکه چه کسی صاحب این وبلاگ است؟
اسم من مجید و شهرتم البته فرهادی نیست چون هرگونه فعالیت اینترنتی برای اعضای سپاه ممنوع است پس همین اسم واقعی اما معذورم از ارائه نام خانوادگی ام چرا که نمی خواهم این اولین و آخرین پست این وبلاگ باشد. البته من از اعضای قدیمی سپاه نیستم و پس از دبیرستان و قبولی در رشته مهندسی مکانیک در دانشگاه امام حسین به عضویت رسمی سپاه در آمدم و بنا به تخصصم در نیروهای دریایی ، هوایی و ستاد مشترک سپاه خدمت کرده ام و هم اکنون هم برای یکی از شرکتهای تابعه سپاه در خارج از کشور خدمت می کنم و البته بیشتر از این نمی توانم وارد جزئیات شوم چرا که فایده ای برای اهداف این وبلاگ ندارد. 
ثانیا در این وبلاگ چه چیزهایی منتشر خواهد شد و هدف از انتشار این وبلاگ چیست؟
بنده خوشبختانه از سربازان گمنام بدنام امام زمان نیستم و ربطی هم به سربازان سایبری امام زمان اعم از ایرانی ، روسی یا چینی اش ندارم. از خانواده ای نسبتا مذهبی هستم و هیچ یک از اعضای خانواده و خودم انقلابی دو آتیشه هم نبودیم و نیستیم. فقط یک ایرانی معمولی که عضویت در سپاه برایش یک شغل بوده و هست و مسلما یک فرد سیاسی هم نیستم و نخواهم بود. اما چرا این وبلاگ را ایجاد کردم دلیلش به همین معما بودن سپاه باز می گردد. سازمانی که برای حفاظت از انقلاب و کشور به وجود آمد ، در جنگ فداکاری های بسیار کرد و پس از جنگ به تدریج تبدیل به یک چوب دو سر نجس شده است. معمایی که برای بسیاری از مردم داخل و خارج از کشور ، دوستان و دشمنان و حتی بسیاری از اعضای رسمی آن ناشناخته است و هر کس با توجه به چیزهایی که از ظاهر سپاه می بیند آن را به گونه ای توصیف می کند. دقیقا مثل همان داستان فیل مولانا در یک اطاق تاریک!!
هدف من آن است که به عنوان یک انسان بی طرف سپاه پاسداران را به خوانندگان این وبلاگ معرفی کنم و به این ترتیب دریچه ای برای گفتمان با اعضای سپاه و همچننین خوانندگان غیر عضو سپاه اعم از موافق و مخالف باز شود. در این وبلاگ هیچگاه خود بنده در هیچ موردی قضاوت نخواهم کرد و فقط حقایق را اطلاع رسانی می کنم و خوانندگان آزادند نظر خود را هر چه که هست اینجا به اشتراک بگذارند و هیچ نظری حذف نخواهد شد و نظرات هر کس بیانگر شخصیت و دیدگاه خود اوست.
امیدوارم این وبلاگ برای بازدیدکنندگان مفید واقع شود.