آمیزه ای از همه چیز و هیچ چیز!
علت اینکه نام این وبلاگ را معمای سپاه پاسداران گذاشتم این است که در واقع سپاه پاسداران آمیزه ای ناهمگون از همه چیز از و در نهایت به هیچ ختم می شود. آین سازمان نظامی ، سیاسی، اقتصادی ، مافیایی و غیره مجموعه از جمع اضدادی است که برای همه حتی بانیان اولیه و گردانندگان فعلی اش به صورت یک معما و کلاف سردرگم است و به جرات می توانم بگویم هیچ کس نمی تواند تعریف درستی از این شتر گاو پلنگ ارائه کند و دقیقا بگوید که این سازمان چیست؟ دز سپاه می توانید انسانهای بسیار شریف و به معنای واقعی انسان بیابید که خودشان هم نمی دانند برای چه به عضویت در این نهاد عجیب و غریب درآمده اند و برای چه مانده اند و از طرف دیگر آدمهایی را می بینید که از انسان بودن فقط ظاهر آن را دارند و هر خوی کثیف که بتوانید در یک فرد تصور کنید در آنها وجود دارد. آدمهایی را می یابید که بسیار باهوش و تحصیل کرده هستند و از این که میان مشتی عامی زبان نفهم به معنی واقعی کار می کنند شدیدا در عذاب هستند و از سوی دیگر گروه بسیاری هستند که نه تنها عامی و بی سواد هستند بلکه از نعمت شعور و فهم کاملا بی بهره هستند گوسفنوار هر چه برایشان تععین کنند دنبال می کنند البته باید خاطر نشان کرد که تحصیل کرده های با شعوری هم هستند که برای منافع کلان خود را به گوسفندی زده اند و راه خودشان را دنبال می کنند.
وطن پرستانی هستند که در جنگ رشادتها کرده اند و بی توقع هنوز به وطن عشق می ورزند و از سوی دیگر کسانی که نه تنها علاقه ای به این آب و خاک ندارند که چه بسا به بهایی ناچیز وطن فروشی می کنند. مذهبیونی را می توانید بیابید که ذره ای از راه دین دور نمی شوند و هر چه فرمان خدا و رسول وائمه باشد به جان دل انجام می دهند و دین فروشانی را می یابید که دین دکانی است برای منافع بی حد و حساب و رانت خواری.
بله همه چیز هست و هیچ نیست و منظورم از اینکه می گویم هیچ نیست آن است که آنچه که باید می بود و قرار بود که باشد نیست.
حال شاید در ذهنتان این سوال ایجاد شود که چرا آن دسته که می فهمند و از باقی ماندن در این مجموعه در عذاب هستند از این سیستم خارج نمی شوند؟ جواب اینکه سپاه پاسدارن همانند یک شیر یکطرفه است به آسانی می توانید وارد شوید ولی راه خروجی وجود ندارد جز آنکه به شما اجازه خروج بدهند که البته این از موارد بسیار نادر خواهد بود. سپاه پاسداران مثل شبکه های مافایی است وارد می شوید ولی خروج شما با مرگ است یا آنکه بیرونتان کنند. دوستی داشتم که طاقتش تمام شد و خواست استعفا دهد به کارگزینی مراجعه کرد تا فرم استعفای خود را پر کند. مسئول کارگزینی به او گفت اول باید به دفتر نمایندگی ولی فقیه بروی و موافقت آنها را بیاوری بعد می توانی مراحل بعدی را ادامه دهی. دوست من به دفتر نماینده ولی فقیه که یک معمم است رفت و پس از شرح حال، حاج آقا فرمودند بسیار خوب در درخواستت بنویس که مایل نیستی دیگر سرباز امام زمان باشی و در رکاب ولی فقیه باشی و همچنین دیگر ملتزم به ولایت فقیه نیستی و غیره ...
دوست من تازه فهمید اوضاع از چه قرار است و گفت: " حاج آقا من آمدم استعفای خودم را به دلیل مشکلات شخصی ارائه کنم نیامدم که به دست خودم حکم مرگ خودم را بنویسم و امضاء کنم!"
سوال دیگری که ممکن است به ذهن شما خواننده گرامی بیاید آن است که چرا آنهایی که انسانهای با شرفی هستند هیچ اقدامی نمی کنند و جلوی گروه فاسد و ظالم را نمی گیرند و چرا مثلا با آنکه دلشان با مردم و مصالح کشور است ساکت هستند و به مردم نمی پیوندند؟
جواب شما این است که:
اولا گروهی که انسانهای با شرف و از طبقه مردم هستند در مقایسه با شارلاتانهای سپاه در موقعیت بسیار ضعیفی هستند و از امکان انجام هیچ هیچ کار موثری برخوردار نیستند. این گروه افراد در پستهای سازمانی بسیار پایین هستند و هرگز به آنها مسئولیتی یا جایگاه فرماندهی داده نمی شود.
دوم آنکه در سپاه به ازای هر چند نفر یک جاسوس حفاظت اطلاعات و جاسوس نماینده ولی فقیه و همچنین جاسوس معاونت نیروی انسانی( پرسنلی) وجود دارد و کوچکترین حرکتی یا صدای اعتراضی در نطفه خفه می شود.
سوم سپاهیان در بین دو مرگ قرار دارند اگر زمانی جنگی یا انقلابی رخ دهد اگر فرامین فرماندهان خود را اجرا نکنند بی تردید کشته می شوند به صورتهای مختلف ( مثالش را بارها در خوراندن شربت شهادت طی مانورها یا سقوط هواپیما یا تصادفات رانندگی و غیره دیده ایم) و اگر هم بخواهند به طرف مردم بروند و یا خود را تسلیم کنند باز هم جایی برایشان نیست و احتمال کشته شدن برایشان وجود دارد، هم وطن آیا شما جایی برای پیوستن این فرزندان کشور به آغوش ملت در نظر گرفته اید؟
در نهایت آنکه طبقه میانی و طبقه پایین سپاه به شدت از مشکلات اقتصادی رنج می برند و همیشه در برابر خانواده شان شرمسار هستند اگر حرف من را باور ندارید آخر ماه به بانک سپه و یا صندوق انصار که حقوق سپاهیان را پرداخت می کنند سری بزنید و ببیننید چگونه این افراد برای چند شاهی پول بی ارزش التماس می کنند و چطور با سیلی صورت خود را سرخ نگه می دارند بسیاری از آنها با مسافر کشی و کارگری ساده بعد از وقت اداری کمک خرجی اندکی را کسب می کنند که تازه اگر حفاظت اطلاعات بویی از شغل دومشان ببرد دمار از روزگارشان در می آورد.
آری هم وطن حقایق بسیاری هست که اگر عمری باشد در این دفتری که گشود ه ام به تدریج خواهم آورد تا این هیولای فرانکشتاین جمهوری اسلامی را بهتر و بهتر بشناسید.